ببینیم چطور ژروم پلیسیه (Jérôme Pelissier) و شریکش کارین هیندر دنیای Brume (بروم)، یک کمیکبوک برندهی جایزه رو خلق کردن.
سلام به جامعهی هنری! هنرمند امروز ما ژروم پلیسیهست، همون کسی که احتمالاً با کمیکبوک Brume میشناسیدش. آماده باشید که آثار نفسگیر و فوقالعادهای ببینید!!!
ژروم پلیسیه یه نویسنده و تصویرگر فرانسویه که توی حوزهی کتابهای کودک کار میکنه. شاید به خاطر مجموعهی کمیکبوک Brume که جوایز زیادی گرفته بشناسیدش. چیزی که شاید دربارهش ندونید اینه که اون کار حرفهایش رو در صنعت بازیهای ویدیویی شروع کرده؛ اون هم به عنوان یه هنرمند دوبعدی/سهبعدی و فیلمنامهنویس. بعد از چندین سال کار توی این صنعت، تصمیم گرفت مسیرش رو عوض کنه و بهطور کامل وارد دنیای تصویرگری کتابهای کودک بشه.
توی این مصاحبه، بیشتر دربارهی این تغییر مسیر، سبک هنری و روند کاریش یاد میگیرید.

★ سلام ژروم، ممنون که دعوت ما رو قبول کردی. چطور مسیر هنریات رو توصیف میکنی؟ مسیری که باعث شد به جایی برسی که الان هستی؟
سلام! نقاشی از هفتسالگی برام تبدیل به یه علاقه واقعی شد. تقریباً تمام وقتم رو با خوندن و کشیدن نقاشی میگذروندم. وقتی باید رشته تحصیلیم رو انتخاب میکردم، هیچ چیز دیگهای برام جذاب نبود.
در یه مدرسه معتبر هنرهای کاربردی در پاریس درس خوندم به نام École Estienne. بعد از دوره کارآموزی، به عنوان هنرمند دوبعدی و سهبعدی در زمینه بازیهای ویدیویی استخدام شدم، و بعد هم به سمت مدیر هنری در شرکت UBISOFT رسیدم. پانزده سال در صنعت بازیهای ویدیویی کار کردم. اواخرش حس کردم خلاقیتم داره محدود میشه؛ محدودیتهای فنی بازیها برام آزاردهنده بود. برای همین با ناشرهای کتاب کودک تماس گرفتم، و وقتی ارتباطات شکل گرفت، به صورت آزاد (فریلنس) شروع به کار کردم!
شریکم، کارین هیندر، از قبل در این حوزه فعالیت میکرد و من رو تشویق کرد که هممسیرش بشم. ما از منطقه پاریس به یه منطقه روستایی زیبا در برتانی نقل مکان کردیم. این جای جادویی الهامبخش یه داستان حماسی شد که بر پایه افسانههای محلی بود و ما شروع کردیم به خلق کمیکها: Brume از اونجا به دنیا اومد 🙂
★ چه چالشهایی هنگام گذر از صنعت بازیهای ویدیویی به تصویرگری کتاب تجربه کردی؟ مجبور شدی همه چیز رو از صفر یاد بگیری، یا شباهتهای زیادی بین این دو صنعت پیدا کردی؟
تمام وقتم رو صرف کشیدن برای بازیهای ویدیویی کرده بودم، بنابراین گذر به تصویرگری کتاب کاملاً یه مسیر یادگیری جدید نبود.
با این حال، مجبور شدم بعضی از عادات و واکنشهایی که طی سالها کسب کرده بودم رو اصلاح کنم، مثل رندر کردن بیش از حد واقعی یا خیلی جزئینگر، تا هم کارآمدی و هم حساسیت بیشتری پیدا کنم. البته بازیهای ویدیویی باعث شدن خیلی در سازماندهی کارم و رعایت زمانبندیها کارآمد بشم.
★ سبک کارت طی این سالها چطور تکامل پیدا کرده؟ مجبور شدی انتخابهای خلاقانهت رو طبق خواستههای صنعت تغییر بدی، یا این تغییر طبیعی اتفاق افتاد؟
چیزی که ما «سبک» مینامیم، برای من به اندازهی روش حرف زدن یا حتی لهجهمون غیرقابل کنترل است. این سبک بر اساس مسیر زندگیمون، بلوغ، کنجکاوی، کشفیات، الهامات، ملاقاتها و آرزوهای ما تغییر میکنه و تکامل پیدا میکنه. نمیشه کاملاً کنترلش کرد و به نظر من تلاش برای کنترلش هم فایدهای نداره. وقتی اینو فهمیدم، دست از تلاش برای اختراع یک سبک برداشتم و گذاشتم با خودم تکامل پیدا کنه.
این هم کارهای قدیمی من:

★ چه توصیهای به هنرمندانی داری که تازه وارد دنیای کتابهای کودک میشوند؟
وقتی با دانشجویانی برخورد میکنم که رویای این مسیر را دارند، یه چیز رو براشون روشن میکنم: نیروی محرکهی شما، علاقهتونه… اگر این علاقه واقعی باشه، کوهها رو هم جابهجا میکنید تا از هنر خودتون امرارمعاش کنید. غیرممکنه که نتیجهی کاری که براش تلاش میکنید رو نبینید. پس باید بکِشید، بیشتر بکِشید… و وقتی تموم شد، دوباره بکِشید… و همزمان کنجکاو هم باشید. دربارهی همه چیز! باز و پذیرا نسبت به دیگران باشید و از ایدهها و تجربههایشان یاد بگیرید، به همهی شکلهای فرهنگ علاقهمند باشید و خودتان را پرورش دهید، چون خلاقیت یه هیولای گرسنه است که اگر مرتب بهش غذا ندهید، خیلی زود تموم میشه.
★ شما با شریکتان کارین هیندر روی مجموعهی کمیکبوک Brume کار میکنید. ایدهی داستان چطور به ذهنتان رسید و تقسیم کارها بین شما چطور بود؟
این داستان از مه ای که در پاییز در روستای ما حضور داشت و تمام افسانههای بروسلین (مثل اسطورههای آرتوری) الهام گرفت. در روستای ما یه جادوگر واقعی زندگی میکرد، که اسمش نایا بود. این شخصیت رنگارنگ پایهی داستان ما شد.
وقتی رسیدیم به تقسیم کارها، ساده گرفتیم و هرکسی مسئول بخشی شد که توش راحتتر بود. کارین نمینویسه، ولی من مینویسم، بنابراین من فیلمنامه رو نوشتم. کارین یه انیماتور سابق بازیهای ویدیویی هست، استعداد زیادی در جان بخشیدن به شخصیتها داره، بنابراین بخش طراحی رو انجام داد. من هم عشق بیپایانی به رنگ دارم، بنابراین رنگآمیزی کار با من بود!

★ میتونی روند هنری خودت برای رنگآمیزی یه صفحه از Brume رو توضیح بدی؟ نکات کلیدی برای رسیدن به نورپردازی خوب چی هستن؟
اولین چیزی که دنبال میکنم یه پالت رنگیه که با احساسی که میخوام خواننده تجربه کنه هماهنگ باشه.
بعد از نورپردازی استفاده میکنم مثل یه کارگردان توی فیلم، سعی میکنم نگاه خواننده رو هدایت کنم به جایی که باید باشه تا صحنه رو بهطور کامل تجربه کنه. بعد هم سعی میکنم پالت رو هماهنگ کنم تا یه امضای گرافیکی به کمیک بدم، مثلاً با رنگآمیزی خطوط کارین. مزیت کار کردن بهصورت زوج اینه که به هم اعتماد داریم و میتونیم به خودمون اجازه بدیم همچین کارهایی انجام بدیم.

★ قلموهای دیجیتال مورد علاقهت کدومها هستن؟
من خودم قلموهای دیجیتال خودم رو میسازم. معمولاً با حداکثر سه تا کار میکنم.

★ چطور علاقه و خلاقیتت رو زنده نگه میداری؟
با کنجکاو بودن دربارهی همه چیز، وقت گذروندن با هنرمندان دیگه (که بیشترشون الان دوستام شدن)، گوش دادن به موسیقی، سفر کردن، خوندن کتاب، گوش دادن به بازیهای بچههام، مشاهدهی آدمها، گوش دادن به آدمهای الهامبخش، تلاش برای فروتن موندن، و به اشتراک گذاشتن علاقهم با دانشجوها و یاد گرفتن از اونها.
★ اهداف و پروژههات برای سال ۲۰۲۵ چیه؟
ادامه دادن ماجراهای Brume و همچنین کار روی یه اسپینآف بر اساس این دنیای داستانی 🙂
★ پر تکرارترین سوالی که توی دایرکتت دریافت میکنی چیه؟
«آیا ادامهی Brume هم ساخته میشه؟»
-
بله!

☆☆ برای اینکه بیشتر با آثار ژروم آشنا بشید، میتونید به صفحهی اینستاگرام jerome pelissier سر بزنید و از هنر و تصویرسازی هاش بازدید کنید.