خیلی از تصویرسازهای تازهکار وقتی که دارن یک صحنه طراحی میکنن معمولاً نمیتونن پیشزمینه، میانهنما و پسزمینه رو از هم تشخیص بدن . همین موضوع باعث میشه حس عمق در کارشون درست درنیاد.
اما دلیل اصلیش اینه که دارن پرسپکتیو جوی (Atmospheric Perspective) رو نادیده میگیرن.
توی این مقاله قراره قدمبهقدم توضیح بدیم که پرسپکتیو جوی یا چشم انداز جوی دقیقاً چیه و چطور میتونی ازش در هنر دیجیتال خودت استفاده کنی.
در این مطلب یاد میگیری:
-
پرسپکتیو جوی چیست؟
-
پرسپکتیو جوی چه کار میکند؟
-
چطور پرسپکتیو جوی را در تصویرسازی دیجیتال ایجاد کنیم؟
-
جمعبندی
چشم انداز جوی (Atmospheric Perspective) چیست؟
تو دوران رنسانس، لئوناردو داوینچی اولین کسی بود که پرسپکتیو جوی ( چشم انداز جوی ) رو به عنوان یک تکنیک نقاشی توضیح داد.
داوینچی متوجه شده بود که به خاطر هوا و چیزهایی مثل بارون، برف، دود، مه، غبار و رطوبت، کوهها، دریاچهها و ساختمانهای دوردست همیشه کمرنگتر، مهآلودتر و محو دیده میشن؛ طوری که انگار دارن با آسمون یکی میشن.
اما چیزهای نزدیک مثل درختها، صخرهها یا آدمها پررنگتر و واضحتر دیده میشن.
از همون موقع، پرسپکتیو جوی تبدیل شد به یکی از تکنیکهای مهم تو نقاشی غرب. این روش کمک میکرد تا هنرمندها روی یک بوم کاملاً صاف، حس عمق و فضا بسازن.
اما چرا این اتفاق میافته؟
همهچیز برمیگرده به اینکه جوّ چطور نور رو پخش و جذب میکنه. وقتی نور از لایههای مختلف هوا رد میشه، طولموجهای آبی و سبز سریعتر پخش میشن؛ اما رنگهای گرم مثل قرمز و زرد راه بیشتری رو طی میکنن تا به چشم ما برسن.
نتیجهاش چیه؟
هرچیزی که دورتره، بیشتر تهرنگ آبی و خاکستری به خودش میگیره.
و علاوه بر رنگ، وضوحش هم کم میشه: لبهها نرمتر دیده میشن، کنتراست پایین میاد و جزئیات ریز کمکم محو میشن.

این قاعده که اشیای دورتر روشنتر، کمکنتراستتر و محوتر دیده میشن به نقاشهای رنسانس کمک میکرد نور و سایه رو درست سرجاش بذارن. همین اصل بعدها تبدیل شد به پایهی اکثر سبکهای هنری که روی واقعگرایی و ایجاد عمق فضایی تمرکز داشتن.
امروز هم، در تصویرسازی و هنر دیجیتال، پرسپکتیو جوی همچنان یک اصل مهمه.
فرقی نمیکنه داری یک منظره رو روی تبلت نقاشی میکنی یا پسزمینهی یک بازی رو طراحی میکنی؛ معمولاً هنرمندها اشباع و روشنایی رنگهای پسزمینه رو کم میکنن.
این کار باعث میشه پیشزمینه پررنگ و زنده دیده بشه و پسزمینه کمکم به سمت آبی-خاکستری مهآلود بره. نتیجهاش هم حس طبیعیِ چندلایه بودن صحنهست.
بیشتر نرمافزارهای نقاشی دیجیتال فیلترهایی دارن مثل «fog» یا «atmospheric perspective».
ولی مهارت واقعی اینه که بدونی چرا این تکنیک کار میکنه:
استفاده از گرادیانت ماسکها، براشهای نرم و ترکیب لایهها کمک میکنه دقیقاً شبیه شرایط واقعی هوا، نور رو کنترل کنی.
همین باعث میشه کارت از یک تصویر تخت معمولی تبدیل بشه به چیزی که واقعاً حس سهبعدی و عمق داره.
در نهایت، همون چند صد سال پیش، داوینچی با همین روش ثابت کرد که روی یک سطح کاملاً صاف هم میشه کاری کرد که بیننده عمق رو طبیعی حس کنه.
پرسپکتیو جوی چه کاری انجام میدهد؟
خب، حالا دقیقاً کاربرد پرسپکتیو جوی چیه؟ دو تا نکتهی اصلی وجود داره:
۱. ایجاد عمق و جدا کردن لایهها
پرسپکتیو جوی از همین خاصیت طبیعی هوا استفاده میکنه که باعث میشه چیزهای دورتر محو و مات دیده بشن.
با اضافه کردن این افکت، خیلی سریع میتونی حس فاصله و عمق رو در صحنه تقویت کنی و لایههای مختلف تصویرت رو از هم جدا کنی.
وقتی لایهها واضح از هم تفکیک میشن، کل صحنه سهبعدیتر و واقعیتر به نظر میاد.
برای مثال به تصویر زیر نگاه کن، سمت چپ نسخهی اصلیه و سمت راست نسخهایه که پرسپکتیو جوی بهش اضافه شده.
میبینی سمت راست چقدر وسیعتر، عمیقتر و چندلایهتر احساس میشه؟

۲. برجسته کردن نقطهٔ کانونی تصویر
با استفاده از پرسپکتیو جوی، چیزهایی که در فاصلهی دور قرار دارن معمولاً روشنتر، نرمتر و کمکنتراستتر دیده میشن.
در مقابل، عناصر نزدیک رنگهای عمیقتر، پررنگتر و کنتراست بیشتری دارن.
این تغییر طبیعی در دماي رنگ، اشباع و روشنایی باعث میشه چشم بیننده خیلی راحتتر روی نقطهٔ اصلی و مهم تصویر متمرکز بشه.
دوباره به نمونهای که در مقاله هست نگاه کن:
سمت چپ کار اصلیه و سمت راست نسخهایه که پرسپکتیو جوی بهش اضافه شده.
کاملاً مشخصه که نسخهٔ سمت راست، نگاه بیننده رو خیلی راحتتر به مرکز بصری تصویر هدایت میکنه.

چطور در هنر دیجیتال، پرسپکتیو جوی ایجاد کنیم؟
پرسپکتیو جوی خیلی وابسته به اینه که هوا چطور نور رو پخش میکنه.
برای اینکه این افکت رو توی کار خودت اضافه کنی، باید دو مفهوم سادهی فیزیکی رو بدونی.
نگران نباش — نه فرمول سخت داریم، نه توضیح پیچیده. خیلی ساده برات میگم:
۱. پراکندگی رایلی (Rayleigh Scattering)
هرچقدر چیزی از ما دورتر باشه، بیشتر آبیتر دیده میشه.
به این پدیده میگن پراکندگی رایلی.
این حالت معمولاً وقتی اتفاق میافته که هوا خشکتر باشه.
تو مناطق خیلی دور، گاهی رنگ اشیا حتی با رنگ آسمون قاطی میشه و تقریباً یکی به نظر میرسن.

یک نکتهی مهم که باید همیشه بهش توجه کنی
در پرسپکتیو جوی، قسمتهای روشنِ اجسام (جاهایی که نور مستقیم میخوره)
خیلی کم تحت تأثیر قرار میگیرن.
اما بخشهای سایهدار خیلی راحتتر رنگ آسمان رو به خودشون میگیرن و آبیتر یا محوتر دیده میشن.

۲. پراکندگی مای (Mie Scattering)
وقتی هوا مرطوب، سنگین یا غبارآلود باشه، رنگش به سمت سفید یا خاکستری میره و باعث میشه اجسام دوردست حالت مهآلود پیدا کنن.
به این پدیده میگن پراکندگی مای.
در صحنههایی که رطوبت بالاست، فاصلههای متوسط تا دور معمولاً سفیدتر، نرمتر و مهگرفتهتر به نظر میرسن.

این همون حالتیه که باعث ایجاد افکت معروف «نزدیک شارپ، دور محو» میشه.
هرچی محو بودن بیشتر باشه، حس فاصله هم قویتر منتقل میشه.
با استفاده از همین قانون ساده میتونی تفاوت بین عناصر نزدیک و دور رو بهطرز فوقالعادهای نمایش بدی.

جمعبندی
پرسپکتیو جوی روشی در نقاشی و تصویرسازی است که با استفاده از نحوهی پخش و جذب نور در هوا، تغییر رنگها و دگرگونی روشنایی، به یک تصویر عمق، بُعد و حالوهوا میدهد.
در این مطلب توضیح دادیم که پرسپکتیو جوی چیست و چطور میتوانی آن را در کارهایت بهدرستی استفاده کنی.
علاوه بر شناخت دو مفهوم پایهای پرسپکتیو جوی—یعنی پراکندگی رایلی و پراکندگی مای—میتوانی در هنگام خلق اثر، اشباع رنگ (Saturation) را کم کنی، کنتراست را پایین بیاوری و لبهها را کمی محوتر کنی.
این تکنیکها باعث میشوند تصویرت واقعیتر, طبیعیتر و از نظر فضاسازی عمیقتر به نظر برسد.
منبع : Atmospheric Perspective in Digital Art: What It Is and How to Use It